مدیریت دولتی مدرن در پاسخ به نقص های الگوی سنتی اداره‌ی دولت پا به عرصه‌ی وجود نهاد. این الگو مبتنی بر مبانی نظری همچون نظریه انتخاب عقلایی از اقتصاد خرد،‌ مدیریت بخش خصوصی و نظریه اصیل- وکیل از مدیریت بازرگانی، اصول و وظایف چون مقررات زدایی، کوچک‌سازی بوروکراسی، خصوصی‌سازی،‌ برون سپاری و پیمان سپاری،‌ نوآوری،‌ انعطاف‌پذیری را برای مدیریت دولت مطرح نمود و جهانی از تحولات مهم در عرصه‌ی اداره‌ی دولت به وجود آورد. با نمایان شدن مشکلات ناشی از فعالیت شرکتهای دولتی در بسیاری از موارد به پدیده خصوصی سازی تنها از بعد اقتصادی توجه شده است و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن مغفول مانده اند. این غفلت باعث ناکارآمدی و گاه شکست فرایند خصوصی سازی شده است. با توجه به تغییراتی که در جامعه ما در چند سال گذشته رخ داده و می دهد به نظر می رسد برای موفقیت سازمان ها، بیشتر از هر عامل دیگر از طرف فرهنگ سازمانی در راه ایجاد تحولات سنگ اندازی می شود. از طرفی فرهنگ سازمانی یکی از دلایل مهم حفظ هر سازمان است که مسلماً موجب افزایش بهره وری می شود. از آنجا که مدیریت افراد و سازمانها در بستر فرهنگ شکل می گیرد؛ اهمیت این موضوع را دوچندان می نماید. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با شناسایی ویژگی های فرهنگ اسلامی (اصول 10 گانه) موانع مرتبط با فرهنگ اسلامی پیش روی مدیریت دولتی در حوزه خصوصی سازی را با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیل محتوا شناسایی کنیم.