پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرگذاری امنیت شغلی در ایجاد شادی و نشاط کاری در بین مهندسان و کارگران شاغل در کارگاه‌های عمرانی استان کرمانشاه انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، مهندسان و کارگران کارگاه‌های عمرانی واقع در استان کرمانشاه می‌باشد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر انتخاب گردیده است. روش پژوهش اسنادی و پیمایشی و ابزار گردآوری داده‌ها نیز پرسشنامه است. این مقاله ضمن تأمل بر این مهم، درصدد پاسخ به این سوال است که چرا با وجود اطلاع مسئولین از این موضوع و اثرگذاری آن بر کیفیت زندگی اجتماعی، قدم موثری در تعیین و تکلیف نیروهای قراردادی انجام نمی‌پذیرد. بدین منظور، دیدگاه‌ها بر اساس سه گروه مدیریت، روانشناسی و علوم سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و یافته‌های پژوهش حاکی از وجود موانع ساختاری، کارکردی، انگیزشی و فرهنگی در علوم اجتماعی است. همچنین ادعای اصلی پژوهش آن است که علی‌رغم اهمیت توجه به موانع ساختاری، کارکردی و فرهنگی، عدم توجه به فراگرد طبیعی نظریه پردازی در تاکید بر شناسایی مسئله و تمرکز بر حل آن، یکی از دلایل اصلی رکود سیر نظریه پردازی در قلمرو علوم اجتماعی است.