طلاق یکی از مشکلات اجتماعی و یکی از مهم ترین مسئله های حیاتیاست ، کمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ابعاد نگرشی مادران است که با روش تحقیق کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدار شناختی انجام شده است. جامعه پژوهش را زنان مراجعه کننده به دفاتر وکالت منطقه یک و پنج مشهد است، از میان زنانی که به این دفاتر برای پیگیری طلاق خود مراجعه کرده بودند ۱۵نمونه به روش نمونه‌گیری هدفمند و در ادامه از نوع نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند.تجربیات و ابعاد نگرشی این زنان با فرزند از مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی بهره بردیم.تجزیه و تحلیل داده ها به شناسایی ۴مفهوم اصلی عوامل روانی_اخلاقی، پیش‌بینی اینده فرزندان، شرایط هنگام ازدواج، مشخصات فرزندان منجر شد.سپس هریک ازاین مضمون های اصلی به تعدادی مفاهیم فرعی طبقه بندی شد. یافته های پژوهش نیزبه صورت جدول هایی ارائه شدند.نتایج نشان میدهد که داشتن فرزند برای زنان و نگرانی هایی از بابت سلامت روانی، مشکلات اقتصادی ، حضانت فرزندان میتواند باعث ادامه دادن آن ها در همان زندگی ناخوشایند شود . بنابراین با اگاهی بخشی این زنان میتوان به آن ها این اطمینان و داد که ممکن است این فرزندان بعد از جدایی والدین آن ها زندگی مطلوب تری داشته باشند.