پژوهش حاضر، به بررسی و تحلیل نقش تضعیف احزاب و جامعه مدنی در سقوط پهلوی دوم می‌پردازد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که چگونه بی‌توجهی به احزاب و جامعه مدنی در رژیم پهلوی دوم منجر به تضعیف و در نهایت سقوط این رژیم شده است. یافته‌های این پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که رژیم پهلوی به دلایلی از قبیل وجود نظام نئوپاتریمونیال، توسعه نامتوازن، گسترش طبقه متوسط جدید و تقاضا برای مشارکت سیاسی، تضعیف جامعه مدنی، تضعیف احزاب، دولت رانتیر، باعث به وجود آمدن نارضایتی و اختلافات بین مردم و حکومت شده بود. همین عوامل باعث به وجود آمدن شکاف و اختلاف بین طبقات پایین و متوسط جامعه با ارکان حکومت شده بود و روز به روز به شدت این اختلافات افزوده می‌شد، همین عوامل سبب گردید که رژیم پهلوی از توسعه سیاسی عقب بماند و ساختار حکومت روز به روز تضعیف گردد و در نهایت منجر به سقوط حکومت پهلوی گردد. این پژوهش، به صورت توصیفی ـ تحلیلی و از نوع پژوهش علی می باشد. جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش از طریق استفاده از منابع کتابخانه‌ای و تحلیل اسنادی صورت گرفته است.