توجه به عاطفی ذهنی کارکنان از الزامات زمان حاضر بوده و بستر مناسب برای پیاده سازی آن، بحث تبدیل سازمان ها به سازمان های یادگیرنده است. امروزه از درگیری عاطفی ذهنی کارکنان به - عنوان راه حلی مؤثر جهت کنترل کیفیت خدمات و مدیریتبهتر فرآیندها در سیستمهای تولیدی و خدماتی استفاده میشود. از مطرح ترین و مؤثرترین عوامل موجود که برای ارتقاء درگیری عاطفی ذهنی کارکنان حیاتی است، وجود سازمانی با ویژگی های یادگیرنده بودن است. هدف از این پژوهش تحلیل تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم سازمان یادگیرنده بر درگیری عاطفی ذهنی کارکنان در صنایع تولیدی کوچک و متوسط اصفهان در سال 1333 است. در این راستا تأثیر متغیرهای سازمان یادگیرنده و ابعادش بر درگیری عاطفی ذهنی کارکنان مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی پیماشی است. جامعه آماری کارکنان صنایع تولیدی کوچک و متوسط اصفهان بود. بدین منظور از با استفاده از فرمول، حجم نمونه تعداد 383 نفر برآورد گردید. روش گردآوری داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه استانداردسازمان یادگیرنده واتکینز و مارسیک 1333 و پرسشنامه درگیری عاطفی ذهنی لوتانز و همکاران 2002 بود. روایی پرسشنامه پژوهش به وسیله روایی محتوا و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. در این پژوهش از معادلات ساختاری برای تجزیه تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که اولاً مدل به کار گرفته شدهمدل نظری قوی برای پیشبینی درگیری عاطفی ذهنی کارکنان بوده است و ثانیاً تأثیر متغیرهای سازمان یادگیرنده و ابعادش بر درگیری عاطفی ذهنی کارکنان تأیید شد