با ظهور هنر مفهومی چیدمان در چند دهه ی اخیر وایجاد یک تحول در جهان هنر که هدف آن ایجاد فرصتی برای بکار گرفتن حواس انسان مانند دیدن، لمس کردن و شنیدن همراه با به کار انداختن قدرت حافظه و ادغام آنها با عناصر اصلی در معماری حال چه در یک گالری یا در خیابان های شهر،رابطه هنر مفهومی با معماری پررنگ تر شده است. استفاده از شاخه اي از هنر چيدمان با نام هنر چیدمان شهري به معمار این امکان را می دهد که بتواند با طراحی و خلق فضای جدید با استفاده از قدرت و تجربه معماری، دیگران را در کشف مستقیم فضا ها و معماری جدید یا متفاوت از طریق حواس خودشان سهیم كرده، آنها را به چالش بكشاند و يا سرگرم كند. اين پژوهش با روش تحليلي و كيفي (بررسي نمونه مورد مطالعه) به اين دست يافته كه هنر چیدمان شهري با استفاده از معماري خلاقانه و يا تلفيق عناصر معمارانه با ساير هنر‌ها گامي موثر در جهت ارتقاء كيفيت فضاي شهري و ايجاد تعاملات بين ساكنين شهر و فضاهاي شهري داشته و نهايتا با ايجاد حس سرزندگي و بهبود كيفيت فضايي نقش موثري در افزايش تاثير معماري بر ايجاد حس تعلق در فضاي شهري را ايجاد مي كند.