واژه زیبایی شناسی که عمدتا به تنهایی از مقولات مورد بحث در علوم فلسفی و هنری میباشد، در میان هنرمندان و فلاسفه دینی نیز مورد بحث و مجادله فراوانی واقع شده است، مطرح شدن زیبایی شناسی در فلسفه و هنر علی الخصوص زیبایی شناسی در فلسفه و هنر اسلامی از این روی میباشد، تاکنون از دیدگاههای مختلف و نظرات بسیار زیادی بر این موضوع نوشته هایی صورت گرفته است با مطالعه آنها گاهی به دو یا چند نظر کاملا متفاوت و مجرد از هم و گاهی مشابه و .. میرسیم لذا سئوال اصلی این است آیا میتوان یک تعریف کلی از ارتباط میان زیبایی شناسی و هنر و فلسفه ارائه نمود؟ لذا در این مقاله سعی بر آن شد با انگیزه پاسخگویی به این سوال به بررسی و تعریف زیبایی شناسی از منظر و دیدگاه های مختلف پرداخته و نظر خوانندگان را به آن جلب نمود. بنابر این تعریفی از فلسفه و زیبایی شناسی به صورت کلی صورت پذیرفت و با مقایسه آنها و ارائه مطالب از صاحب نظران در این زمینه به شرح و بسط موضوع اقدام گردید، در یک جمع بندی حاصل از مطالعات انجام شده میتوان این واقعیت را عنوان نمود، به روشنی آشکار است، خلق هر اثر هنری توسط هر هنرمند که آراسته به ویژگیهایی همچون ماندگاری و خلاقیت باشد، بدون مطالعه زیبایی شناسی و شناخت مولفه های آن در بستر فلسفه و فرهنگ هر دوره زمانی و مکانی و با در نظر گرفتن باورهای ذهنی و مذهبی حاکم، کاری بس دشوار بوده و بلکه شاید امکان پذیر نخواهد بود.