یكي از مهم‌ترين معيارها جهت سنجش درجه توسعه يافتگي يك كشور، ميزان اهميت و اعتباري است كه زنان در آن كشور دارا مي باشند. اكنون نگاه جهان، بيشتر به سوي زنان معطوف شده است زيرا امروز، براي تحقق توسعه اجتماعي، تسريع فرايند توسعه اقتصادي و محقق شدن عدالت اجتماعي، چنان‌چه به زن به عنوان نيروي فعال و سازنده نگريسته شود، قطعاً تأثير بسياري در روند توسعه و افزايش كمّي و كيفي نيروي انساني آن جامعه خواهد داشت.جامعه ما پذیرش این بینش که کار منزل برای زنان و کار بیرون برای مردان است و اولویت کار برای مردان است و اولویت اشتغال برای مردان است ، زیرا آنان نان آوران خانه هستند ، .نیمی از آحاد جامعه را از صحنه اقتصادی کشور حذف کرده است.لذا زنان کشور ما نیاز به الگوهایی دارند که آنان را در یافتن مسیر مناسب زندگی کاری یاری دهد.برای ارائه چنین الگویی توجه به عوامل فرهنگی جامعه با در نظر گرفتن جایگاه اصلی زنان در جامعه ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش در راستای تحقق بخشیدن به اهداف فوق به بررسی عوامل محیطی، فرهنگی ، عوامل شبکه ای ، فاصله قدرت ،اجتناب ازابهام ، مرد سالاری و گرایش به زمان و تاثیر آن بر کارآفرینی زنان در شهر قزوین پرداخته و با توجه به این مطلب که روش تحقیق توصیفی(پیمایشی)می باشد.
به بررسی عوامل فوق از دیدگاه زنان کارآفرین در منطقه یک شهرداری قزوین پرداخته شده است. در فرضیه نخست تاثیر عوامل فردی و در فرضیه دوم تاثیر عوامل محیطی و در فرضیه سوم تاثیر عوامل فرهنگی و در فرضیه چهارم تاثیر عوامل شبکه ای بر موانع فرهنگی ازمون گردیده است و در فرضیه های بعدی با توجه به ابعادنظریه گرت هافستد به ترتیب تاثیر فاصله قدرت، اجتناب از ابهام ، مرد سالاری و گرایش به زمان بر موانع کارآفرینی زنان در جامعه مورد مطالعه آزمون شده است.با توجه به داده های پژوهش مشخص گردیده که بین عناصرهشتگانه فوق و موانع کارآفرینی زنان رابطه معنی داری وجود داشته و در ادامه مدل نظری تحقیق با استفاده از رگرسیون و تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفته است ، که در این پژوهش برای دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده و در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغییر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین کمک گرفته شده و مقدار ضریب تعیین برابر 502/0 می باشد یعنی 2/50 درصد از مجموع تغییرات متغییر وابسته توسط مدل تحلیلی پژوهش تبیین شده است.
کارآفرینی به رغم عمر چندین دهه آن به عنوان یک اصل مسلم توسعه هنور نتوانسته است در ایران جایگاه خود را پیدا نماید لذا با توجه به اینکه کارآفرینان در اجتماع ، سبب پویایی و افرایش بهره وری شده و در سطح اجتماعی ارزش کار را افرایش می دهند و از طرفی از آنجا که نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند و به نظر می رسد تشویق زنان به کارآفرینی می تواند موجبات ایجاد تحولات عظیمی در جامعه گردیده و رشد و توسعه اقتصادی را تامین نماید. داده های حاصل از این پژوهش نیز نقش عناصر فردی، محیطی ، فرهنگی و شبکه ای را از یک سو و ویژگی های فرهنگی خاص او نظیر فاصله قدرت_اجتناب از ابهام مرد سالاری و گرایش به زمان را از طرف دیگر بر شکل گیری کارآفرینی زنان موثر می داند.