هزينه بالاي سوخت هاي فسيلي، بالابردن امنيت و همچنين کاهش انتشار گازهاي گلخانه اي دولت ها را مجبور کرد تا براي توليد انرژي در انرژي هاي تجديدپذير سرمايه گذاري کنند. يکي از اين انرژي هاي تجديدپذير انرژي باد است. ولي ماهيت متغير اين انرژِي باعث بروز مشکلاتي براي شبکه قدرت شده است. برخلاف ساير منابع انرژي، انرژي توليدي باد قابل پيش بيني دقيق نيست. حتي بسته به سرعت باد ممکن است به صورت ساعتي نيز تغيير کند و باعث شود تا ظرفيت زيادي از انرژي باد در مدت کوتاهي افزايش ويا کاهش يابد. اين مشکلات به کمک استفاده ازمنابع ذخيره انرژي به حداقل مي رسند. اما استفاده از سيستم ذخيره انرژي اغلب يا در دسترس نيست و يا بسيار گران است. راه حل جايگزين براي حل اين موضوع بکار گيري استراتژي هاي مديريت سمت تقاضا (DSM) مي باشدکه مي تواند تاثير دوگانه اي هم درکاهش مصرف انرژي و هم بازده بيشتر و انعطاف پذيرتري در مديريت شبکه داشته باشد وهمچنين سبب هماهنگي ميان توليد و تقاضا شود. در اين مقاله، يک نيروگاه بادي جهت کم کردن جرايم عدم تعادل خود با يک بار قابل کنترل، يک همکاري دوجانبه جهت حضور در بازار دارند. نيروگاه بادي به منظورکاهش اين جرايم، يک مکانيزم پرداخت مالي به بار قابل کنترل ارائه مي دهدکه طي اين همکاري نيروگاه بادي و بار قابل کنترل اولا ميزان جرايم ناشي از عدم تعادل کاهش مي يابد. ثانيا بار قابل کنترل از اين همکاري درآمدي را عايد مي شود. در اين حالت، يک برنامه بهينه سازي جهت حداکثرسازي سود نيروگاه بادي در همکاري بار کنترل پذير، اجرا مي شود. در اين مقاله، بار کنترل پذير علاوه بر قيمت بازار نسبت به خطاي پيش بيني باد نيز عکس العمل نشان مي دهد. در اين مقاله، مدل هاي قيمتي مختلفي نظير قیمت زمان استفاده ويا قيمت ثابت استفاده مي شود و نتايج آن ها مقايسه مي گردد.