تحقیق حاضر، مطالعه ای توصیفی درباره ویژگی های شغلی، از خودبیگانگی شغلی و ارتباط بین این دو متغیر است. ازخودبيگانگي مفهومي است كه بر آثار شمار زيادي از متفكران و انديشمندان علم مديريت و سازمان تأثير گذاشته است. در اين ميان سه تن از صاحبنظران اين حيطه كه مفهوم فوق را به صورت جدي تري مورد بحث و بررسي قرار دادند، مي توان از كارل ماركس، ماكس و بر و مانهايم ياد نمود كه هركدام از آنها از انديشه هاي وزيني در مورد از خود بيگانگي شغلي كاركنان برخوردار بوده و به طور مفصل در مورد عوارض فردي، سازماني واجتماعي آن بحث نمودند. محققان بر این باورند که ازخودبیگانگی شغلی در سازمان هایی رواج دارد که افراد داراي مشاغلي ساده، تكراري، بي اهميت و بدون اختيار هستند و به عبارتي فاقد ويژگي هاي شغلي چون تنوع مهارت ها، ماهيت شغل، اهميت شغلي، استقلال شغلي، بازخورد شغلي هستند.